مجله خبری روزلاگ: سید محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات، در انتخابات اخیر رأی نداد تا به قول خودش «به هیچکس دروغ نگفته باشد!» او که سالها قبل از سوی روزنامه نیویورک تایمز، گورباچف لقب گرفته بود، پس از ناکامی در دو انتخابات اخیر (مجلس ۱۳۹۸ و ریاست جمهوری ۱۴۰۰) اینبار از میدان رقابت پاپس کشید و ترجیح داد به جای حضور و تَکرار شکست، اینبار بیرون از میدان باشد. در این مطلب با عنوان نگاهی به عملکرد گورباچف ایران در انتخابات ۱۴۰۲ مواضع سید محمد خاتمی در سالهای اخیر را مورد بررسی قرار گرفته و سرمقاله خواندنی روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری درباره رأی ندادن خاتمی بازنشر شده است. با ما همراه باشید:
نگاهی به عملکرد سید محمد خاتمی ملقب به گورباچف ایران
سید محمد خاتمی از سوی نشریه نیویورک تایمز، سالها قبل تلویحا به گورباچف تشبیه شده بود! این روزنامه درباره انتخابات سال ۱۳۷۶ ایران می نویسد که ایران به یک آیت الله گورباچف نیاز دارد. در واقع جریان استکبار، منتظر روی کار آمدن نسخه ایرانی گورباچف بود تا همانند شوروی سابق، ایران نیز دچار فروپاشی شود. اگر گورباچوف روسی، توانسته بود شوروری را به عنوانی رقیبی سرسخت از مقابل غرب و آمریکا حذف کند، گورباچوف ایرانی نیز می توانست ایران و «نهضت اسلامی» آنرا که در مقابل استعمار و استکبار جهانی قد علم کرده بود حذف کند! اما زهی خیال باطل… چراکه نظام اسلامی و مردم ولایتمدار آن، به هیچ وجه با شرایط آن روزگار شوروی قابل مقایسه نیستند و مهمتر از آن، صاحب این ملک و مملکت، حضرت حجت بن الحسن (عج) است و سکان این کشتی را نائب بر حق او در دست دارد. به فرمایش مقام معظم رهبری دلها دست خدای متعال است و او است که حافظ شیعه خانه امام زمان (عج) است و انقلابش را نیز خود حافظ و پشتیبان خواهد بود.
سید محمد خاتمی در مقابل ناطق/ اگر چوب خشک هم بود رأی می آورد
ماجرای حضور جدی سید محمد خاتمی در میدان سیاست از سال ۱۳۷۶ آغاز می شود. جایی که او در مقابل ناطق نوری، دو نامزد اصلی انتخابات ریاست جمهوری هستند. انتخاباتی که به گواه اصلاح طلبان، هیچکس تصور نمی کرد برنده آن خاتمی باشد! اما «مردم» با انتخاب خود، برگ دیگری از تاریخ ایران و انقلاب را ورق زدند و دولت اصلاحات از سال ۱۳۷۶ روی کار آمد و به مدت ۸ سال دنیایی از حوادث سیاسی و فرهنگی را خلق کرد.
نکته جالب ماجرا اعتراف اصلاح طلبان به این نکته است که به دلیل «عملکرد ضعیف هاشمی رفسنجانی»، هرکس در مقابل ناطق قرار می گرفت رأی می آورد! خیلی از اصلاح طلبان این معنا را بیان کرده اند؛ از جمله صادق زیباکلام که بارها در مصاحبه های خود به این نکته اشاره کرده است. از جمله در مستند مصاف بخشی از مصاحبه وی آورده شده که بیان می دارد اگر چوب خشک هم در مقابل ناطق قرار می گرفت رأی می آورد!
عملکرد ضعیف هاشمی و پیروزی سید محمد خاتمی و اصلاح طلبان
هاشمی رفسنجانی در دولت خود بسیار بد عمل کرده بود؛ تورم به ۴۹ درصد رسیده بود! فرزندان هاشمی در کشور هر کار می خواستند می کردند! هاشمی فاطمه را به کره می فرستاد تا از آنجا گزارش بدهد که کشور کره چه وضعیتی دارد! (ر.ک: کتاب خاطرات هاشمی) مهدی در دولت مسئولیت داشت و از تأسیسات هسته ای روسیه بازدید می کرد و عکس او در کنار پدر به صورت رسمی منتشر می شد! به گفته هاشمی «مردم» و «طبقه ضعیف» جامعه باید زیر چرخ های توسعه له می شدند! و…
همه اینها و علاوه بر اینها، تنگ نظری های دولت و اطرافیانی که کوچکترین نقدی را برنمی تافند، باعث شد تا مردم احساس کنند به یک «تحول» در «درون» انقلاب نیاز است. در آن تنها یک روزنامه «منتقد دولت» وجود داشت! که با همان یک روزنامه هم به بهانه های مختلف برخورد می شد. بنابراین وقتی «ناطق» به عنوان نماینده دولت هاشمی و «خاتمی» به عنوان نماینده مقابل دولت هاشمی معرفی شدند، اقبال مردمی به سوی جریانی بود که به «اشرافیت» هاشمی و «خویشاوند سالاری» او پایان دهد.
از دولت خاتمی تا دولت روحانی/ نقش سید محمد خاتمی در فتنه ۸۸
خاتمی روی کار آمد. دولت اول را به پایان رساند. در تبلیغات تلوزیونی دور دوم، در مقابل مردم اشک ریخت و گریه کرد! و قول داد که «کار» می کند. مردم به رسم دیرین خود، به دولت او هم فرصت دادند که اگر قرار است کاری انجام دهد، «زمان» داشته باشد و کارش را تمام کند. دولت خاتمی به پایان رسید و مردمی که با مشاهده عملکرد و کابینه دولت اصلاحات، همان دولت هاشمی را مشاهده می کردند، اینبار به فردی از جنس خودشان روی آوردند! مردی که اتفاقا «مردمی» بود.
با پایان دولت خاتمی، در انتخابات ۱۳۸۴ محمود احمدی نژاد در مقابل هاشمی رفسنجانی قرار گرفت و توانست پیروز شود! در مناظره های تلوزیونی آن مقطع، نماینده هاشمی گفته بود: احمدی نژاد پرستیژ ریاست جمهوری را ندارد! و نماینده احمدی نژاد گفته بود: اتفاقا احمدی نژاد پرستیژش نوکری مردم است! همین روحیه، یعنی افتادگی و مردمی بودن باعث شد احمدی نژاد در انتخاباتی معنا دار، پیروز شود و ۸ سال رئیس جمهور ایران باشد.
اما در انتخابات ۱۳۸۸ فتنه ای بسیار بزرگ و پیچیده رخ داد و برنامه ریزی های گسترده ای که در خارج و داخل برای براندازی انقلاب اسلامی انجام شده بود، در این مقطع عملیاتی شد. عاملین و بازیگران اصلی براندازی در داخل کشور هم در درجه اول میرحسین موسوی، و بعد از آن مهدی کروبی و سید محمد خاتمی بودند. اگرچه موتور محرک و پشتوانه اصلی جریان فتنه، هاشمی رفسنجانی بود؛ اما او هیچگاه علنی وارد میدان نشد تا اعتبار خود را برای آینده سیاسی اش حفظ کند.
هاشمی که در سال ۸۴ از احمدی نژاد زخم خورده بود و در دولت اول احمدی نژاد بساط قدرت و نفوذ استعماری اش در سرتاسر کشور نسبتا جمع شده بود، از احمدی نژاد کینه ای در دل داشت که باعث می شد نقشه ها و برنامه های زمین زدن دولت نهم، در منزل او انجام شود! و دقیقا به همین سبب بود که همسر مرحوم هاشمی، در مصاحبه ای تاریخی، در مقابل دوربین تلوزیون و میکروفن ده ها خبرنگار گفت: اگر تقلب شد مردم بریزند توی خیابان!
طبیعی بود که بیان چنین حرفی از همسر مرحوم هاشمی، با پشتوانه بود. پشتوانه ای که نشان می داد ده ها جلسه و طرح و برنامه با محوریت فکری هاشمی انجام شده است تا به هر نحو شده، دولت احمدی نژاد شکست بخورد و پروژه او، یعنی «شکستن بت بزرگ»، به سرانجام نرسد! اما هرچه بود، کشور با حماسه نه دی از این مقطع هم عبور کرد و مردم بار دیگر انقلاب خود را از دست منحرفان و خائنین نجات دادند.
خاتمی و رأی به روحانی / وقتی عارف با دلی شکسته وادار به انصراف می شود!
اما سید محمد خاتمی در انتخابات ۱۳۹۲ به حمایت از حسن روحانی پرداخت و آشکارا طرفدارانش را به رأی دادن به روحانی تشویق و ترغیب کرد. او دکتر عارف را که یک اصلاح طلب شناسنامه دار و نجیب بود، مجبور به انصراف کرد! تا احتمال پیروزی «روحانی» افزایش یابد. از سوی دیگر، مشکلاتی که در اواخر دولت احمدی نژاد بوجود آمده بود، و حاشیه سازی های ریز و درشت جریان مشایی، باعث شده بود تا مردم از احمدی نژاد و جریان مطبوعش روی گردان شوند. نام نویسی هاشمی و ترغیب هواداران او (قشر مرفه) به رأی دادن به روحانی و صدها عامل ریز و درشت دیگر باعث شد تا روحانی در آن انتخابات پیروز شود…
اگرچه عوامل پیروزی حسن روحانی در سال ۱۳۹۲ که با اختلاف آرای بسیار ناچیزی توانست به ریاست جمهوری برسد، باید در جای خود به دقت مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرند، اما بدون شک یکی از عوامل پیروزی حسن روحانی را باید «تلگرام» دانست. در واقع در آن مقطع «تلگرام» به شکلی گسترده در بین ایرانیان محبوبیت پیدا کرده بود. تیم تبلیغاتی حسن روحانی هم از این فضا به بهترین شکل ممکن استفاده بردند. انتشار مطالب مختلفی که غالب آنها را دروغ های سیاسی و رذالت های اخلاقی شکل می داد در پیروزی حسن روحانی بسیار موثر بود. در حقیقت «تلگرام» مانند ابزاری بود که بدون دانش استفاده از آن، در اختیار جامعه قرار گرفته بود! و از آنجا که در آن می شد هر محتوای بدون سند و دلیلی را منتشر کرد، تیم تبلیغاتی روحانی که از روح الله زم گرفته تا شبکه های معاند ماهواره ای را شامل می شد، از آن به بهترین نحو استفاده کرد.
خاتمی و سهیم شدن در مشکلات ریز و درشت دولت روحانی
سید محمد خاتمی در دور دوم نیز روحانی را تأیید و حمایت کرد. «تَکرار» کردن حمایت از روحانی و پیروزی او در دور دوم انتخابات، باعث شد «برجام» که چیزی جز «خسارت محض» نبود و به گفته رئیس بانک مرکزی دولت روحانی، نتیجه آن برای مردم «تقریبا صفر» بود به کشور تحمیل شد! چند شهید هسته ای، از دست دادن بخش قابل توجهی از داشته های هسته ای کشور، بتن ریزی در قلب رآکتور اراک، و… تنها گوشه ای از مشکلاتی بود که در دولت روحانی گربیان گیر کشور شد.
دولت حسن روحانی که کاریکاتوری از دولت هاشمی رفسنجانی بود، توانست رکورد پدر معنوی خود در تورم را بشکند و روی دولت سازندگی را سفید کند! به عبارت دیگر، اگر هاشمی با تورم ۴۹ درصدی رکورد زده بود! حسن روحانی با تورم ۵۹ درصدی این رکورد را بهبود بخشید! و مشکلاتی برای کشور ایجاد کرد که تا سالها باقی خواهد ماند و به گفته یکی از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی عربستان، دولت ۸ ساله روحانی با ایران همان کاری را کرد که داعش با سوریه! در واقع این تحلیلگر سیاسی معتقد بود خرابی های ناشی از جنگ سوریه کمتر از خرابی ها و خساراتی است که روحانی و دولتش برای «جمهوری اسلامی» ببار آورده است! و از این بابت، به عنوان یک کارشناس سیاسی «عربستان سعودی» ابراز خشنودی می کرد!
از سوی دیگر امثال روح الله زم نیز بیان می کردند که حمایت آنها از حسن روحانی، دقیقا به خاطر ضعف او بوده است. زم بیان در گفتگویی که بعدها در فضای مجازی انتشار یافت بیان می کند که ما می توانستیم پیش بینی کنیم که چه مشکلاتی پیش می آید و کشور دچار چه مصائبی خواهد شد! و دقیقا برای همین به روحانی رأی دادیم تا سرعت رسیدن ایران به «فروپاشی» بیشتر شود! پیش بینی های زم اتفاقا درست از آب درآمد و آشوب های مختلفی در دولت روحانی در کشور رقم خورد. از حوادث ۹۶ و ۹۷ گرفته تا مهمترین آن که حوادث ۱۳۹۸ است. حادثه ای که به گفته خاتمی، اگر رهبری از دولت حمایت نمی کرد، معلوم نبود چه بلایی سر کشور می آمد!
خنده های روحانی در جلسه هیأت دولت که در آن این جمله تاریخی را بیان کرد که «من هم صبح جمعه فهمیدم» آتش خشم مردم معترض را شعله ور کرد. مردمی که گرانی های وحشتناک و روز به روز را مشاهده می کردند. تعطیلی مراکز تولیدی، بیکاری، رکود، دزدیده شدن دارایی شان در بورس و… تنها بخشی از کارنامه دولت روحانی است. دولتی که وزیر مسکن آن می گوید افتخار می کنم که یک واحد مسکن هم نساختم! دولتی که برادر رئیس جمهورش مفسد اقتصادی است و محاکمه می شود! دولتی که برادر معاون اولش (جهانگیری) مفسد اقتصادی است و محاکمه می شود. دولتی که وزیری میلیاردر دارد و اکثر کابینه اش مرفهینی هستند که درد مردم را نمی فهمند! دولتی که رئیسش وقتی می خواهد به جمع کارگران برود، با ماشین ضد گلوله وارد می شود!
خاتمی و رأی ندادن در انتخابات ۱۴۰۲ / پذیرش شکست و عدم شرکت در رقابت
خاتمی اما در سال ۱۴۰۲ ترجیح داد در رقابت شرکت نکند. او که از مردم خواسته بود تا «همت» کنند و به همتی رأی بدهند، و نیز از لیست «انصاری» حمایت کرده بود و بی توجهی مردم از تقاضایش را می دید، اینبار اصلا وارد رقابت نشد! چراکه می دانست اگر وارد شود، نتیجه ای جز آنچه در مورد علی مطهری و لیست او رخ داد، در انتظارش نیست. خاتمی رأی نداد و پس از آن بیان داشت: آگاهانه و صادقانه رأی ندادم تا به هیچکس دروغ نگفته باشم. (اینجا)
خاتمی اگرچه در فهم سیاسی دچار تناقضات ریز و درشتی است که باید در جای خود مورد بررسی قرار گیرد، اما این اندازه فهم سیاسی دارد که کجا موج سواری کند و سوار بر موج مطالبات مردم، خودش و جریان مطبوعش را سواری دهد! دقیقا کاری که در سال ۱۳۹۲ و نیز انتخابات ۱۳۹۴ و ۱۳۹۶ انجام داد و سوار بر موج مطالبات جامعه، به حیات سیاسی خود ادامه داد. اما اینبار رأی ندادن او معنای دیگری هم داشت… معنایی که اگر مشارکت مردمی مثل همیشه در این انتخابات هم باشکوه نبود، می شد آنرا بهتر احساس کرد! در حقیقت خاتمی با عدم مشارکت خود در این انتخابات، قصد داشت به نوعی راهبری و رهبری جریان مخالف را در دست بگیرد! اگرچه به فضل الهی او و هم فکرانش مثل همیشه در خاموش کردن شمعی که خدای متعال آنرا روشن کرده است ناکام ماندند، اما باید مواضع خاتمی و اصلاح طلبان تندرو را به دقت مورد بررسی قرار داد.
اصلاح طلبانی که پس از روشن شدن نتیجه انتخابات، و با مشارکت بیش از ۴۰ درصدی مردم، حالا فریاد آه و افسوس می کشند که ای دل غافل! با عدم استقبال ما از انتخابات، جریانی توانست به مجلس راه پیدا کند که کاملا دشمن شناس است و بدون مصلحت اندیشی، مواضع خود را روشن و صریح بیان می کند! جریانی که افرادی چون حجت الاسلام نبویان و دکتر امیرحسین ثابتی و حجت الاسلام رسایی و دکتر کوچک زاده و… در آن هستند و به فضل الهی، اقدامات موثری انجام خواهند داد که تا سالها نظام مقدس جمهوری اسلامی را بیمه کند.
اما پس از اینکه مشخص شد سید محمد خاتمی ، رئیس دولت اصلاحات در انتخابات ۱۴۰۲ شرکت نکرده است، حاج حسین شریعتمداری، سردار قلم، و مدیر مسئول روزنامه کیهان، سرمقاله ای نوشت که بسیار خواندنی است. در ادامه متن این سرمقاله را مطالعه بفرمایید:
سرمقاله روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری: آقای خاتمی! همراهی با مردم یا همکاری با دشمن؟
۱- عطار نیشابوری در «تذکرة الاولیاء» داستانی را نقل میکند که صرفنظر از میزان صحت آن، درسآموز و عبرتانگیز است. عطار مینویسد؛ «منصور حلاج را که به دار میکشیدند، جمعی از مردمان که او را نمیشناختند در پای چوبه دار به او سنگ میانداختند. شیخ شبلی که از آشنایان بود نیز کلوخی به سوی او پرتاب کرد. منصور حلاج که در مقابل سنگاندازی دیگران ساکت بود و ناله و گلایهای نمیکرد، از کلوخی که شبلی انداخته بود آهی کشید و ناله سر داد. عطار مینویسد: «او را گفتند؛ از این همه سنگ هیچ آه نکردی؛ از گِلی آه کردن چه معنی است؟ گفت: از آن روی که آنها نمیدانند و معذورند؛ از او آه میکشم که او میداند که نمیباید اندازد»!
۲- دشمنان تابلودار و شناخته شده اسلام و انقلاب از یک سال قبل تبلیغات گسترده و پُرحجمی را با هدف مایوس کردن مردم از انتخابات و بیاثر بودن آن، آغاز کرده و تمامی رسانههای تحت مدیریت خود را در این عرصه به کار گرفته بودند. علاوهبر دهها رسانه رسمی وابسته به دولتهای آمریکا و اروپا، نظیر بیبیسی فارسی، VOA، شبکه تلویزیونی فارسیزبان دویچهوله آلمان، ایندیپندنت، یورونیوز، رادیو فردا، رادیو زمانه هلند و… صدها شبکه تلویزیون ماهوارهای و هزاران کانال در فضای مجازی و برخی از سایتها و روزنامههای زنجیرهای نیز ماموریت مایوس کردن مردم از انتخابات و تشویق آنها به خودداری از حضور در پای صندوقهای رأی را برعهده داشتند.
۳- انتخابات برخلاف تبلیغات گسترده و هجوم پرحجم دشمنان بیرونی و پادوهای داخلی آنها، با حضوری پرشور و برخاسته از شعور مردم برگزار شد. بدیهی است که نمیتوان تبلیغات گسترده و یکساله دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها را نادیده گرفت و از دیگر سوی برخی از مشکلات اقتصادی و معیشتی نیز اگرچه مانع حضور حماسی مردم نشدند ولی در مجموع کارکرد ویژه خود را داشتند. در این میان و با وجود اینهمه دشمنیها و برخی نارساییها، حضور چشمگیر مردم در انتخابات را بیتردید باید حضوری حماسی و «جهاد فیسبیلالله» دانست و از این روی به قول حضرت آقا «دشمنان حدود یکسال با تبلیغات خود تلاش کردند تا مردم را از حضور در انتخابات منصرف کنند و انتخابات از رونق بیفتد اما مردم با حرکت بزرگ و حماسهآمیز خود در ۱۱ اسفند، به مواجهه با تلاش دشمنان رفتند، بنابراین، این حرکت یک جهاد بود.»
۴- جبهه موسوم به اصلاحات در جریان انتخابات به دو بخش تقسیم شدند. بخش اول که اکثر گروههای حاضر در جبهه اصلاحات در آن جای گرفته بودند، ضمن آن که مانند همیشه انتقاداتی به روال جاری امور داشتند، تاکید میکردند که در انتخابات شرکت میکنند و به فهرست نامزدهای مورد قبول خود در تهران و سایر استانها رای خواهند داد. برخی اعضای این طیف از جبهه اصلاحات، به تبلیغات پر حجم دشمن برای پیشگیری از حضور مردم در انتخابات اشاره کرده و صریحاً اعلام میکردند که عدم شرکت در انتخابات، همراهی با دشمنان اسلام و انقلاب است. از این روی اصرار داشتند که حضورشان در پای صندوقهای رای رسانهای نیز بشود، که شد. این طیف ۱۶۵ نامزد برای انتخابات مجلس شورای اسلامی معرفی کردند که ۴۵ تن از آنها در دور اول به مجلس راه یافتند. طیف یادشده دریافته بودند که خودداری از شرکت در انتخابات بدون کمترین تردید، همکاری و همراهی با دشمن است. اقدام این طیف صرفنظر از اشکالات قابل توجهی که به کارنامه فعالیت سیاسی و بینش و منش آنها وارد است، اقدامی هوشمندانه تلقی میشود.
۵- طیف دوم از جبهه موسوم به اصلاحات که شمار بسیار اندکی از این جبهه را شامل میشوند و آقای خاتمی ادعای سردمداری آنها را یدک میکشد، از شرکت در انتخابات خودداری کردند. اقدام این طیف از مدعیان اصلاحات به وضوح و بدون کمترین تردید، همراهی با دشمنان تابلودار نظام بوده است. آنها از تلاش گسترده و همهجانبه دشمن برای پیشگیری از حضور مردم در انتخابات با خبر بودهاند و با افرادی که به دلایل متفاوت، از جمله کماهمیت دانستن انتخابات، بیخبری از تلاش دشمن و یا تصوراتی درباره مشکلات معیشتی، از شرکت در انتخابات خودداری کرده بودند، تفاوت اساسی و بنیادین دارند. خاتمی میداند که عدم حضور در انتخابات خواسته بارها اعلام شده آمریکا، اسرائيل، انگلیس و سایر همپیمانان غربی و عبری و عربی آنهاست. آقای خاتمی در فتنه آمریکایي اسرائيلی ۸۸ هم برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران از دستورالعملی که جرج سوروس صهیونیست در جریان دو بار ملاقات به وی دیکته کرده بود پیروی کرد و به جای همراهی با مردم وطن خویش، با دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب همپیمان شد و با ادعای تقلب در انتخابات که به گفته ریچارد هاوس، مسئول شورای روابط خارجی آمریکا، «رمز جنبش سبز»! بود به میدان مقابله با اسلام و انقلاب آمد. خاتمی از کیهان به خاطر افشای ملاقاتهایش با جرج سوروس شکایت کرده است ولی از آنجا که میداند اسناد غیر قابل انکاری از این ملاقات پنهان و توطئه مقابله با نظام در اختیار داریم، پیگیر شکایتش نیست.
۶ – آقای خاتمی که متوجه شده است، همراهی اخیر ایشان با آمریکا و اسرائيل از نگاه این و آن پنهان نمانده است، به ترفند فرار به جلو متوسل شده و دیروز در جمع تعدادی از مدعیان اصلاحات، عدم شرکت خود در انتخابات را «همراهی با مردم»! نامیده است! و توضیح نداده است که منظورش همراهی با کدام مردم است؟! باید گفت؛ جناب خاتمی! خودداری از شرکت در انتخابات دستورالعمل رسماً اعلام شده و اصرار شده آمریکا و اسرائیل است. مگر نیست؟! چرا همراهی و همکاری علنی خود با آمریکا و اسرائیل را همراهی با مردم! جا میزنید؟! بله، مانند همیشه،جمعی از مردم در انتخابات شرکت نکردند. بر اساس آمار موجود، در انتخابات سال ۹۸ (مجلس یازدهم) نیز میزان مشارکت ۴۲,۵ درصد بود و در انتخابات اخیر ۴۱ درصد است. ادعای شما از کجای این آمار استخراج و استنباط شده است؟! جنابعالی مانند فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ دست به خیانت زدهاید و حالا که متوجه شدهاید مردم به هویت شما پی بردهاند برای لاپوشانی آسمان و ریسمان میکنید!
۷- در جریان فتنه ۸۸ نتانیاهو آقای خاتمی و دوستان مدعی اصلاحات ایشان را «بزرگترین سرمایه اسرائیل در داخل ایران معرفی کرد». باید از خاتمی پرسید اولاً؛ چه گزکی در دست اسرائیل دارید که هرگز حاضر به تکذیب نظر آنها نشدهاید؟! و ثانیاً اقدام اخیر شما چه تفاوتی با خواسته رسماً اعلام شده آمریکا و اسرائیل دارد؟! ما اسناد فراوان و غیر قابل انکاری در دست داریم که از هویت واقعی و ضدوطن شما حکایت میکند. چرا شکایت خود از کیهان را دنبال نمیکنید تا این اسناد رسماً نیز بر ملا شود. ما بارها به بخشهای قابل توجهی از این اسناد اشاره کردهایم ولی انتظار از دستگاه قضائی آن است که شکایت آقای خاتمی از کیهان را به جریان بیندازد و جلسه دادگاه را نیز علنی کند تا همگان از هویت واقعی او باخبر شوند. (نویسنده: حسین شریعتمداری. منتشر شده در روزنامه کیهان: اینجا)
منابع:
بخش اول از مجله خبری روزلاگ (گروه سیاسی. احمد رضا گودمحتاج)
بخش دوم: سرمقاله حسین شریعتمداری. منتشر شده در روزنامه کیهان.
تهیه و تنظیم: روزلاگ
منبع: مجله خبری روزلاگ (roozlog.com)
استفاده از مطالب مجله خبری روزلاگ با ذکر منبع (www.roozlog.com) بلامانع است.