مجله اینترنتی پارسی گو: در این مطلب به بررسی ثروت اندوزی در اسلام از منظر روایات اسلامی در سه محور کلی پرداخته ایم. در یک محور بررسی ثروت اندوزی از دیدگاه اسلام و روایات به همراه تحلیل ارائه شده است، در محور دوم ثروت اندوزی و رفتار با فقرا از دیدگاه امام رضا (ع) ارائه شده و در محور سوم ثروت اندوزی از نگاه امام علی (ع) مطرح شده است:
اول: بررسی ثروت اندوزی در اسلام و دیدگاه اسلام درباره ثروت
اسلام کوئست در پاسخ به سوال: «طبق روایت هیچ مالی اندوخته نمی شود، مگر این که حق مظلومی پایمال شده باشد. آیا این روایت درست است و اگر آری، پس چگونه می توان به پول و ثروت انسان ها و حتی بعضی از علما مطمئن بود که آیا حلال است یا…؟» نوشت:
پاسخ اجمالی به سوال ثروت اندوزی در اسلام
اولاً: روایت یاد شده، هرچند از جهت سند ضعیف است. ولی با توجه به روایات دیگری که در این باب وجود دارد، ضعف سند جبران می گردد. از نظر محتوا این روایت اشاره به اندوختن ثروتی میکند که یا از راههای غیر مشروع به دست آمده است، یا این که تکالیف مالی مانند خمس و زکات و… آن پرداخت نشده است.
دوما: در اسلام تولید ثروت و همچنین جمع آوری مال و سرمایه با رعایت موازین شرعی جایز است. داشتن مال و ثروت ناپسند نیست، بلکه دنیا پرستی و ترجیح دنیا بر آخرت شایسته نیست. باید به مال و ثروت به دیده ی وسیله نگاه کرد، ابزاری برای رسیدن به سعادت اخروی، که در این صورت تحصیل مال، طلب دنیا نخواهد بود، بلکه طلب آخرت است.
سوما: درباره ی عالمان دینی هم، ثروت مند بودن آنان اشکالی ندارد، ولی حب این دسته از مردم به دنیا و دنیا پرستی، دو چندان ناپسند است و متون اسلامی مردم را از عالمان دنیا پرست بر حذر داشته است، نه عالمان ثروت مند.
پاسخ تفصیلی به سوال ثروت اندوزی در اسلام
۱- بررسی روایت و روایات ثروت اندوزی
روایت یاد شده، به صورت زیر در برخی کتاب ها از حضرت امیر المؤمنین (ع) نقل شده است:
۱. نعمت فراوانی ندیدم، مگر این که در کنارش حقی ضایع شده باشد. [۱]
این روایت در کتب معتبر حدیثی موجود نیست و در کتب یاد شده نیز بدون سند میباشد، از این رو از جهت سند ضعیف است. اما با توجه به روایات دیگر از جمله روایت بعدی، که در این مضمون آمده است، ضعف سندش جبران می شود.
۲. خداوند سبحان در داراییهای توانگران روزیهای بی چیزان را واجب گردانید. پس بیچیز گرسنه نماند، مگر به سبب آنچه توانگری به او نداده است و در روز رستاخیز خداوندی که بزرگ است بینیازی او، ایشان را از این کار مؤاخذه مینماید. [۲]
این روایت نسبت به روایت نخست، از اعتبار بیشتری برخوردار است و در کتب مختلف حدیثی از جمله نهج البلاغه، وسائل الشیعه، بحار الانوار، غررالحکم و ارشاد القلوب ذکر شده است.
این روایات اگر هم صحیح باشند، مرادشان مالی است که تکالیف مالی آن؛ مانند خمس و زکات و… ادا نشده است و مردم را به پرداخت آنها دعوت میکند.
۲- مال و ثروت در اسلام
در منابع اسلامی درباره ی مال و ثروت به دو دسته از روایات برخورد می کنیم: در دسته ی اول از این روایات در ظاهر از جنبه ی منفی به مال نگاه شده است، حضرت علی می فرماید:
من رهبر مؤمنان هستم و مال رهبر و رئیس گناهکاران است؛[۳] یعنی مؤمنان از من پیروی می کنند، ولی گناهکاران مطیع مال و ثروت هستند.
همچنین میفرماید: مال ریشه ی شهوتها است. [۴]
هر کس درهم و دینار را دوست داشته باشد او بنده ی دنیا است. [۵]
رسول خدا میفرماید: کسی که بنده ی درهم و دینار باشد ملعون و از رحمت خدا به دور است. [۶]
در مقابل در بعضی دیگر از متون اسلامی مال، ثروت و دنیا مدح شده است. در قرآن می خوانیم: مال و فرزندان زینت زندگانی دنیوی هستند.[۷] همچنین ثروت در چند جای قرآن کریم «خیر» نامیده شده است، مانند آیه ی زیر:
«کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا…».[۸]
و همچنین بسیاری از مفسران خیر را در آیه ی مبارکه ی زیر به معنای مال گرفتهاند. «انه لحب الخیر لشدید».[۹]
رسول خدا (ص) می فرماید: چقدر مال صالح برای مرد صالح خوب است[۱۰]. امام باقر (ع) میفرماید: چقدر کمک دنیا برای تحصیل آخرت خوب است. [۱۱]
با دقت و تأمل در این دو دسته از روایات روشن میشود که اصل مال و ثروت در اسلام مذموم نیست، بلکه از آن جهت که وسیله و ابزاری است برای رسیدن به آخرت ممدوح و پسندیده است. از این رو است که هنگامی که حضرت علی ( ع) مردی را مشاهده کرد که دنیا را مذمت میکرد، فرمود: «آیا تو در دنیا جرمی مرتکب شدهای یا دنیا به تو جرم کرده است …».[۱۲]
در اسلام مال و کسب مال، پسندیده و در مواردی واجب است، ولی مال پرستی در برابر خدا پرستی سرزنش شده است. در دین اسلام مال وسیلهای برای رسیدن به سعادت اخروی و تقرب به خدا است، نه هدف.[۱۳]
در قرآن کریم می خوانیم : ای کسانی که ایمان آوردید اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نسازد.[۱۴]
شهید مطهری میفرماید: «در اسلام مال و ثروت هیچ وقت تحقیر نشده است، نه تولیدش نه مبادلهاش، نه مصرف کردنش، بلکه همه ی اینها تاکید و توصیه شده است و برای آنها شرایط و موازین مقرر شده است و هرگز ثروت از نظر اسلام دور افکندنی نیست، بلکه دور افکندنش اسراف، تبذیر تضییع مال و حرام قطعی است».[۱۵]
دفاع از مال در حکم جهاد دانسته شده است و کشته شدن در این راه اجر شهادت دارد..[۱۶]
۳- تولید ثروت در اسلام
اسلام به طرق مختلف مسلمانان را هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی به تولید ثروت دعوت کرده است. رسول خدا (ص) میفرماید:به دنبال روزی حلال رفتن بر هر زن و مرد مسلمانی واجب است.[۱۷] از این حدیث تساوی زن و مرد در تولید ثروت فهمیده می شود. تولید ثروت اختصاص به مردها ندارد. همچنین طلب روزی حلال از افضل عبادات شمرده شده است.[۱۸]
پویایی و حیات جامعه در پرتو استقلال اقتصادی و ثروت مند بودن آن است. نیازمندی مساوی با اسارت و بردگی است. از این رو حضرت علی (ع) میفرماید:فقر و تنگدستی مرگ بزرگ تر است [۱۹] اسلام اجازه نمیدهد که غیر مسلمان بر مسلمان تسلط داشته باشد.[۲۰]
این هدف زمانی تامین میگردد که مسلمانان دست به سوی بی گانگان دراز نکنند و از استقلال اقتصادی برخوردار باشند. تولید ثروت سبب ساز این مقصود است. به قول شهید مطهری: «هدف های اسلامی بدون اقتصاد سالم و نیروی مستقل اقتصادی میسر نیست».[۲۱]
در اسلام اقسام گوناگون تولید ثروت، مانند کشاورزی، دام داری، صنعت و غیره توصیه شده است. این که پیامبر اسلام بر دستان پینه بسته ی کشاورز بوسه میزد، نشانگر اهمیت تولید در جامعه ی اسلامی است.
با مراجعه به سیره ی معصومین (ع) در مییابیم که آنان نیز برای تولید ثروت میکوشیدند. روایت شده است که در آمد امیرالمؤمنین (ع) از محصولات کشاورزی چهل هزار دینار بود.[۲۲] در روایتی دیگر نقل شده است که در آمد فدک در یک سال بیست و چهار هزار دینار بود و در روایت دیگری هفتاد هزار دینار نقل کردهاند.[۲۳]
۴- توزیع ثروت در اسلام
بعد از این که تولید ثروت شد، این ثروت باید به صورت عدلانه و موزون در جامعه توزیع گردد. در مکتب اقتصادی اسلام دو امر به عنوان هدف اصلی ارائه شده است: ۱- عدالت اقتصادی نسبت به درون جامعه. ۲- قدرت اقتصادی نسبت به بیرون جامعه.[۲۴] امام صادق (ع) میفرماید: اگر عدالت در میان مردم برقرار میشد بینیاز میشدند. [۲۵]
قرآن کریم میفرماید: ثروت نباید تنها در میان ثروت مندان گردش داشته باشد[۲۶]، بلکه باید به دست مست مندان نیز برسد. از این رو در اسلام تکالیف مختلف مالی؛ مانند زکات و خمس و صدقه وضع شده است، تا ثروت جامعه به فقرا نیز برسد و افراد جامعه در یک سطح و طبقه رشد اقتصادی داشته باشند و شکاف و اختلاف طبقاتی بین آحاد جامعه کمتر شود و در نهایت از بین برود.
۵- ثروت اندوزی در اسلام
ثروت مند شدن اگر از راههای مشروع بوده باشد، از نظر اسلام هیچ اشکالی ندارد. شیوه ای که اسلام برای تعدیل ثروت می پذیرد جلو گیری افراد مستعد از رسیدن به ثروت های بالا نیست، بلکه برای آنها وظایف و تکالیف مالی مقرر می سازد. [۲۷] قرآن ثروت مندانی چون حضرت سلیمان و حضرت داوود و ذو القرنین را نام میبرد که اهل ایمان بودند و در مقابل از ثروت مندان کافری چون قارون نیز یاد میکند. در قرآن میخوانیم: افزون طلبی شما را به خود مشغول داشته و از خدا غافل نموده است، تا آن جا که برای شمردن مردگان به زیارت قبور رفتید. [۲۸]
ثروت اندوزی اگر انسان را از یاد خدا غافل کند، مذموم است و در اسلام از آن نهی شده است. دل بستن به ثروت و ایثار دنیا بر آخرت صحیح نیست.
ولی اگر این ثروت فراوان در راه خدا مصرف شود، بسیار پسندیده و قابل ستایش میباشد که حضرت خدیجه (س) از این گونه ثروت مندان بود که ثروت خود را برای پیشرفت اسلام و گسترش آن مصرف کرد.
قرآن نیز کسانی را که ثروت اندوزی میکنند و آن را در راه خدا مصرف نمینمایند به عذاب دردناک بشارت میدهد. [۲۹]
در ذیل همین آیه رسول خدا (ص) می فرماید: هر مالی که زکات آن پرداخت شود، مشمول این آیه نیست. [۳۰] اگر انباشت ثروت از طرق شرعی باشد و عنوان احتکار پیدا نکند و تکالیف مالی آن مانند زکات و خمس مراعات شود، هیچ اشکالی ندارد.
۶- ثروت علماء در اسلام
با توجه به مطالب یاد شده روشن می شود که اگر عالمی ثروت مند شد، هیچ اشکالی ندارد. آنچه مذموم است، دل بستن عالم به دنیاست. اگر دنیاپرستی و مال پرستی برای مردم عادی روا نباشد_ که روا هم نیست – برای عالمان دینی به طریق اولی شایسته نیست. از این رو از حضرت عیسی (ع) نقل شده است که فرمود:
دینار بیماری دین است و عالم طبیب دین است، پس زمانی که دیدید طبیب مرض را به خودش چسبانده است، نسبت به او بدبین باشید و بدانید که خیر خواه دیگران نیست. [۳۱]
مشاهده می شود که در این حدیث زیبا حب دنیا و دنیا پرستی عالمان دینی مذمت شده است.
دوم: ثروت اندوزی در اسلام و از نگاه امام رضا (ع)
قدس آنلاین می نویسد: سیره کلامی و عملی امام رضا (ع) سراسر درس و آموزه است برای سبک زندگی آنهم سبکی که آدمی را به مقصد کمال و سعادت رهنمون می شود، از این رو، گوشه ای از آن در این نوشتار مرور می شود:
تاکید بر عمل در کنار حرف و سخن
امام رضا (ع) نسبت به عمل به ویژه در حوزه تکالیف دینی و واجبات تاکید داشتند و به قول معروف معتقد بودند که «ز عمل کار برآید» و این مسئله را به شیعیان نیز گوشزد می کردند.
نقل است یکی از شیعیان ثامن الحجج (ع) که تاجر دینداری بود و وضعیت مالی بسیار خوبی داشت در فارس زندگی می کرد. او همواره خود را شیعه وفادار به اهل بیت (ع) معرفی می کرد. البته گفتار و عمل او چندان یکسان نبود و از دادن خمس طفره می رفت. وی نامه ای به امام رضا (ع) نوشت و از ایشان خواست که خمسش را نپردازد.
امام (ع) نامه او را خواندند و پاسخ دادند: «بسم الله الرحمن الرحیم، بدان که خداوند وسعت دهنده و کریم است. درباره عمل و کار ضامن ثواب است… هیچ مالی حلال نیست مگر از راهی که خدا آن را حلال کرده است. پرداخت خمس کمک به ما اهل بیت (ع) است برای نشر دین و همچنین تامین نیاز نیازمندانِ خاندان ما و پیروان ما… پس خمس را از ما دریغ نورزید و تا می توانید خود را از دعای ما محروم نکنید؛ زیرا دادن خمس، کلید روزی شما و باعث پاک شدن گناهان شما است و چیزی است که برای روز بیچارگی خود آماده می کنید و مسلمان کسی است که به عهدش با خدا وفا کند، مسلمان آن نیست که با زبان بپذیرد و با دل مخالفت کند. والسلام»
روایت ثروت اندوزی از امام رضا (ع)
درباره چرایی ثروت اندوزی عده ای و بی توجهی آنها از حال دیگران یکی از یاران از امام رضا (ع) نقل کرده که ایشان فرمودند: «ثروت انباشته نمی شود مگر به سبب پنج چیز: بخل شدید، آرزوی طولانی، حرص زیاد، قطع رحم و ترجیح دادن دنیا بر آخرت.»
آداب معاشرت در سیره حضرت رضا (ع)
به تصریح راویان در منابع تاریخی، رفتار امام رضا (ع) با هیچ یک از دانشمندان، سیاستمداران و حتی عابدان آن دوران قابل مقایسه نیست. رفتار ایشان تجسم واقعی اخلاق نبوی بوده و الگویی برجسته برای همگان به شمار می رفته اند.
برای مثال هرگز دیده نشد که ایشان در سخن گفتن با کسی، درشتی کنند و یا سخن کسی را قبل آنکه به اتمام برسد، قطع کنند.
همچنین، هیچ کس را برای نیازی که توان برآورده کردنش را داشتند پس نزده و هرگز در حضور کسی پای خود را دراز نمی کردند و در برابر همنشین خود، تکیه نمی دادند. هرگز دیده نشد که به یکی از بستگان یا غلامان دشنام داده و یا آب دهان بیندازند.
ایشان حتی در خنده نیز آدابی داشتند به گونه ای که هرگز قهقهه نزده و خنده شان لبخندی بیش نبود. هر گاه هنگام غذا خوردن تنها می شدند وابستگان و غلامان حتی دربانان و نگاهدارنده اسبان را نیز بر سر سفره می نشاندند.
ایشان فراوان احسان می کردند و پنهانی صدقه می دادند که بیشتر آن در شب های تاریک بود.
کیفیت رفتار امام رضا (ع) با فقرا
برخی مسلمانان در رفتار با یکدیگر تبعیض روا می داشتند. بارها دیده شد که افرادی به مخاطبشان نگاه می کنند. اگر مخاطب ثروتمند بود، بسیار به او احترام می گذاشتند چنانچه ندار بود به او توجه نمی کردند. و تحمل این وضع برای فقرا بسیار دشوار بود.
امام رضا (ع) از این رفتار آگاه شدند و فرمودند: «کسی که به مسلمان فقیری سلام کند بر خلاف آنگونه که به ثروتمندان سلام می کند، در حالی خداوند را در قیامت ملاقات خواهد کرد که بر او خشم گرفته است.»
ایشان همچنین بر بخشش جوانمردانه تاکید داشتند و این مسئله در سیره عملی حضرت ثامن الحجج (ع) نیز تبلور داشت.
نقل است مردی از پیش امام (ع) می گذشت و در حالی که چشم به چشم امام رضا (ع) دوخته بود، گفت: آقا! می شود به اندازه جوانمردی خودتان به من بخشش کنید.
امام (ع) فرمودند: آن مقدار برایم مقدور نیست.
مرد زیرک بود، درخواستش را تغییر داد و گفت: «پس به اندازه جوانمردی من بخشش کنید.»
امام رضا (ع) فرمودند: «ایرادی ندارد.» آنگاه حضرت (ع) غلامشان را صدا زدند و فرمودند: «به این مرد دویست دینار بده!»
سوم: ثروت اندوزی در اسلام از نگاه امام علی (ع)
ماهیّت ثروت و آثار آن از نگاه حضرت علی (ع)
حوزه دات نت در مقاله «ثروت و ثروتمندی از دیدگاه علی(ع)» می نویسد:
اَلْمالُ عاریةٌ؛ ثروت (در دست انسان) عاریتی است (۶۴/۱).
المالُ مادَّةُ الشَّهواتِ؛ دارایی سرمایه خواهش هاست (۵۳/۱).
المالُ یُقَوِّیِ الامالَ؛ ثروت آرزوها را تقویت می کند (۱۵۳/۱).
المالُ یَعْسُوبُ الفُجّارِ؛ مال و ثروت فرمانروای بدکاران است (۱۵۲/۱).
المالُ یُفْسِدُ المَآل و یُوَسِّعُ الآمالَ؛ دارایی فرجام [آدمی] را تباه ساخته، آرزوها را زیاد می کند (۳۷۴/۱).
المالُ یُبْدِی جَواهِرَ الرِّجالِ و خَلائِقَها؛ ثروت گوهرهای وجودی مردان و اوصاف اخلاقی آنها را آشکار می سازد(۳۰۲/۱).
المالُ لِلْفِتَنِ سَبَبٌ و لِلْحَوادِثُ سَلَبٌ؛ مال سبب پیدایش گرفتاری ها و در عین حال از بین برنده پیش آمدهاست (۳۷۸/۱).
المالُ داعِیَةُ التَّعَبِ و مَطِیَّةُ النَّصَبِ؛ مال سبب ایجاد رنج و مرکب رهوار زحمت و سختی است (۳۷۸/۱).
المال سَلْوَةُ الوارِثِ؛ ثروت مایه آرامش وارث است (۱۰۲/۱).
المالُ یُکْرِمُ صاحِبَهُ ما بَذَلَهُ و یُهِنُهُ ما بَخَلَ بِهِ؛ مال صاحبش را تا زمانی که ببخشد گرامی، و به محض اینکه بخل بورزد خوار می سازد (۶۱/۲).
کَثْرَةُ الْمالِ تُفْسِدُ القُلوبَ و تُنْشِی ء الذُّنُوبَ؛ مال فراوان دل ها را فاسد می کند و منشأ گناهان است (۵۹۳/۴).
ثَروَةُ الدُّنیا فَقْرُ الآخرة؛ دارایی فراوان دنیا مایه بیچارگی و فقر در آخرت است (۳۵۱/۳).
ثَرْوَةُ المالِ تُرْدی و تُطْغی و تُفْنی؛ مال زیاد هلاک می کند، سرکشی می آورد و خود نابود می شود (۳۵۱/۳).
الدُّولَةُ تَرُدَّ خَطآءَ صاحِبِها صَوابا؛ دارایی لغزش دارا را صواب جلوه می دهد (۵۳/۲).
بهترین مال و دارایی از نگاه حضرت علی (ع)
اَفْضَلُ الاموالِ ما استُرِقَّ بِهِ الرِّجالُ؛ برترین مال آن است که بدان دوستی افراد به دست آید (۳۹۱/۲).
اَفْضَلُ المالِ ما قُضِیَتْ بِهِ الحُقُوقُ؛ بهترین دارایی آن است که بدان وظایف و تکالیفی که بر عهده انسان است ادا شود (۴۴۹/۲).
اِنّ خیرَ الْمالِ ما اَوْرَثَکَ ذُخْرا و ذِکْرا و اَکْسَبَکَ حَمْدا و اَجْرا؛ نیکوترین مال آن است که ذخیره آخرت و نام نیک آورد و ستایش و پاداش در پی داشته باشد (۵۷۴/۲).
اِنّ خیرَ المالِ ما کَسَبَ ثناءً و شُکرا و اَوْجَبَ ثوابا و أَجْرا؛ بهترین مال آن است که سپاس و ستایش بیاورد و ثواب و پاداش در پی داشته باشد (۵۵۷/۲).
اَنْفَعُ المالِ ما قُضِیَ بِهِ القَرْضُ؛ سودمندترین مال آن است که بدان وام گزارده شود (۴۰۶/۲).
اَفْضَلُ الْاَمْوالُ اَحْسَنُها اَثَرا علیکَ؛ بهترین مال آن است که برای تو اثر نیکی در پی داشته باشد (۴۲۸/۲).
خَیْرُ امْوالِکَ ما وَقی عِرْضَکَ؛ بهترین اموال تو آن است که آبروی تو را حفظ کند (۴۲۲/۳).
خَیْرُ الْاَمْوالِ ما اَعانَ عَلی المکارِم؛ بهترین مال آن است که انسان را در انجام کارهای نیک یاری کند (۴۲۸/۳).
خَیْرُ اَمْوالِکَ ما کفاک؛ بهترین دارایی تو آن است که برای برآوردن نیازهایت بسنده باشد (۴۳۷/۳).
اَزْکی الْمَالُ ما اَکْتُسِب مِنْ حِلِّهِ؛ پاکیزه ترین مال آن است که از حلال به دست آید (۳۹۱/۲).
بدترین مال و دارایی از نگاه حضرت علی (ع)
شَرُّ الْاَمْوالِ ما اکْتَسَبَ الْمَذامَّ؛ بدترین مال آن است که سبب نکوهش صاحبش شود (۱۶۳/۴).
شَرُّ الاموال ما لَمْ یُغْنِ عَنْ صاحِبِه؛ بدترین مال آن است که صاحب خود را بی نیاز نسازد (۱۶۵/۴).
شرُّ الْمالِ ما لم یُنْفَقْ فی سَبیلِ اللّهِ مِنْهُ و لم تُوَدَّ زکاتُهُ؛ بدترین دارایی ها آن است که از آن در راه خدا نبخشند و زکاتش را نپردازند (۱۶۵/۴).
شَرُّ الْاَمْوالِ ما لَمْ یُخْرَجْ مِنْهُ حَقُّ اللّهِ سُبْحانَهُ؛ بدترین اموال آن است که حق خداوند را از آن خارج نکنند (۱۷۱/۴).
آثار مال دوستی از نگاه حضرت علی (ع)
حُبَّ المالِ سَبَبُ الفِتَنِ و حُبُّ الریاسة رأسُ الِمحَنِ؛ مال دوستی سبب بروز گرفتاری ها و ریاست خواهی اساس رنج هاست (۳۹۶/۳).
حُبُّ المالِ یُفْسِدُ المَآلِ؛ مال دوستی عاقبت انسان را تباه می کند (۳۹۶/۳).
حُبُّ المالِ یَقَوِّیِ الآمالَ و یُفْسِدُ الاَعْمالَ؛ مال دوستی آرزوها را می افزاید و کردار را تباه می کند (۳۹۶/۳).
حُبُّ المالِ یُوهِنُ الدِّینَ و یُفْسِدُ الیَقینَ؛ مال دوستی دین را سست کرده، یقین را از بین می برد (۳۹۶/۳).
رهنمودهایی درباره دارایی از نگاه حضرت علی (ع)
اَمْسِکْ مِنْ المالِ بِقَدْرِ ضَرورتِکَ و َقَدِّم الفَضْلَ لیوم فاقَتِکَ؛ از دارایی به اندازه ضرورت نگاه دار و اضافه آن را برای روز نیازمندی و نداری (قیامت) پیش فرست (۲۱۰/۲).
اَخْرِجْ مِنْ مالِکَ الحُقوقَ و اَشْرِکْ فیه الصدیق؛ حقوق موجود در مالت را از آن بیرون کن و دوستت را در آن شریک ساز (۲۷۷/۲).
اِنّ مالِکَ لا یُغْنی جَمیعَ النّاسِ فَاْخصُصْ بِهِ اَهْلَ الحقِّ؛ دارایی تو [هرقدر هم بسیار باشد] همه مردم را بی نیاز نمی سازد؛ پس آن را به اهل حق اختصاص بده (۶۰۶/۲).
کُنْ بِمالِکَ مُتَبَرِّعَا وَ عَنْ مالِ غَیْرِکَ مُتَوَرِّعا؛ مال خود را به دیگران بخش و از مال دیگران بپرهیز (۶۰۴/۴).
مَنْ اِکْتَسَبَ مالاً مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ اَضَرَّ بِآخِرَتِةِ؛ هر که مالی را از غیر حلال به دست آرد به آخرت خود زیان رسانده است (۳۱۵/۵).
مَنْ رَکِبِ الْاهوالِ اِکْتَسَبَ الْاَمْوالُ؛ هر که سختی ها را برخود همراه کند به مال دسترسی پیدا می کند (۳۱۷/۵).
مَنْ جَمَعَ المالَ لِیَنْفَعَ بِهِ النّاسَ اَطاعُوهُ وَ مَنْ جَمَعَ لِنَفْسِهِ اَضاعُوهُ؛ هر که مال را برای سود رساندن به مردم جمع کند مردم از او فرمان می برند و هر که برای خود جمع کند مردم او را تباه می کنند (۳۲۴/۵).
مَنْ کَرُمَ عَلَیهِ الْمالُ هانَتْ عَلَیهِ الرِجالُ؛ هر که مال در چشم او ارزشمند باشد مردمان در نظر او خوار و بی مقدار می شوند (۳۳۶/۵).
مَنْ یَکْتَسِبْ مالاً مِنْ غَیْرِ حلِّه یَصْرِفُهَ فی غَیْرِ حَقِّهِ؛ هرکس مالی از غیر راه حلال به دست آورد آن را بی جا مصرف می کند (۳۸۹/۵).
لا تَصْرِفْ مالَکَ فی المَعاصی فَتَقْدَمَ عَلَی رَبَّکَ بِلا عَمَلٍ؛ مال خود را در گناه خرج مکن تا مبادا بدون عمل به حضور پروردگارت وارد شوی (۳۱۴/۶).
لا تُضَیِّعَنَّ مالَکَ فی غَیْرِ مَعْرُوفٍ؛ مال خود را در محل نامناسب ضایع مکن (۲۶۳/۶).
یَنْبَغی لِلْعاقِلِ اَنْ یَکْتَسِبَ بِمالِهِ الَمحمَدةَ یَصونَ نَفسَهُ عَنِ الْمَسأَلَةِ؛ باید که عاقل با دارایی خود ستایش دیگران را به دست آرد و خود را از ذلّت درخواست برهاند (۴۴۴/۶).
یَنْبَغی لِلْعاقِلِ اَنْ یَحْتَرِسَ مِنْ سُکْرِ المالِ و سُکْرِ القُدْرَةِ[…]؛ باید که عاقل خود را از مستی مال و مستی قدرت نگه دارد (۴۴۵/۶).
اِنّ اَعْظَمَ النّاسِ حَسْرَةً یَوْمَ القیامَةِ، رجلٌ اِکْتَسَبَ مالاً مِنْ غَیْرِ طاعَةِ اللّهِ فَوَّرثَهُ رَجُلاً اَنْفَقَهُ فی طاعَةِ اللّهِ فَدَخَلَ بِهِ الجَّنَةَ و دَخَلَ به الأَوَّلُ النّار؛ بیشترین حسرت در روز قیامت از آن کسی است که مالی از راه حرام به دست آورده و برای کسی به ارث گذاشته که آن را در اطاعت خداوند مصرف کرده و به سبب آن به بهشت رفته ولی فرد اول ـ که آن را از راه حرام تحصیل کرده ـ به سبب آن در آتش شده است (۵۶۸/۲).
اِنّما لَکَ مِنْ مالِکَ ما قَدَّمْتَهُ لِآخِرَتِک و ما أخَّرْتَهُ فَلِلْوارِثِ؛ فقط مالی که برای آخرتت از پیش فرستاده ای برای توست و آنچه در دنیا باقی گذاشته ای برای وارث است (۹۰/۳).
لَمْ یَذْهَبْ مِنْ مالِکَ ما وَقی عِرْضَک؛ آن قسمت از دارایی ات را که در راه حفظ آبرویت خرج می کنی تلف محسوب نمی شود (۹۷/۵).
مَنْ بَذَلَ فی ذاتِ اللّهِ مالَهُ عَجَّلَ لَهُ الْخَلَفَ؛ هر که در راه خدا مالش را بخشش کند خداوند عوض آن مال را زود به او پس می دهد (۳۵۸/۵).
لا فَخْرَ فِی الْمالِ الّا مَعَ الجُودِ؛ دارایی بی بخشش شایسته مباهات نیست (۳۹۷/۶).
لا تَجْتَمِعُ حُبُّ المالِ وَ الثَّناءُ؛ مال دوستی با نام نیک نمی سازد (۳۷۰/۶).
یَسیرٌ یکفی خیرٌ مِنْ کَثیرٍ یُطغی؛ [دارایی] اندکی که بسنده باشد، بهتر از [دارایی] فراوانی است که طغیان آرد (۴۵۵/۶).
کُنْ وَصِیَّ نَفْسِکَ وَ افْعَلْ فی مالِکَ ما تُحِبُّ اَنْ یَفْعَلَهُ فِیهِ غَیْرُکَ؛ وصی خود باش و در مالت آن گونه عمل کن که دوست داری دیگری در آن، آن گونه رفتار کند (۶۰۸/۴).
پاسخ به سوال ثروتمند کیست از نگاه حضرت علی (ع)
الغَنِیُّ مَنْ اِسْتَغْنی بالْقَناعَةِ؛ ثروتمند کسی است که با قناعت بی نیاز شود (۳۳۵/۱).
الغَنِّیُ مَنْ آثَرَ القَناعة؛ توانگر کسی است که قناعت را پیشه خود سازد (۳۴۱/۱).
أغْنَی الْاَغنیاءِ مَنْ لَمْ یَکُنْ لِلْحِرْصِ اَسیرا؛ ثروتمندترین ثروتمند کسی است که اسیر حرص و آز نباشد (۴۳۸/۲).
اَشْرَفُ الغِنی تَرْکُ المُنی؛ بهترین توانگری ترک آرزوهاست (۳۹۰/۲).
لا تَعُدَّنَّ غَنیَّا مَنْ لَمْ یُرزَقْ مِنْ مالِهِ؛ آن که از مال خود بهره مند نشده است، توانگر مشمار (۲۸۷/۶).
وظیفه ثروتمند
مَنْ اَوْسَعَ عَلَیْهِ نِعْمَةً وَجَبَ عَلَیْهِ اَنْ یُوسِعَ النّاسَ اِنْعاما؛ آن که روزی گشاده تری دارد، باید که در بخشش به مردم گشاده دست تر باشد (۴۴۶/۵).
مَنْ زادَهُ اللّهُ کَرامَةً فَحقیقٌ بِهِ اَنْ یَزیدَ النّاسِ اِکْراما؛ آن که را خداوند گرامی تر داشته، سزاوار است که بیشتر مردم را گرامی بدارد (۴۴۷/۵).
مِنْ الوْاجِبِ علی الغَنِیِّ اَنْ لا یَضُرَّ علی الفقیر بِمالِهِ؛ بر ثروتمند واجب است که در بخشیدن مال به مستمند بخل به خرج ندهد (۳۰/۶).
اِنّ اللّه سُبحانَهُ فَرَضَ فیِ اَمْوالِ الاغنیاءِ اَقْواتَ الفقراءِ فما جاعَ فقیرٌ اِلّا بِما مَنَعَ غنیٌ، و اللّهُ سائِلُهُمْ عَنْ ذلِکَ؛ به درستی که خداوند روزی مستمندان را در دارایی ثروتمندان قرار داده است؛ بنابراین هیچ فقیری گرسنه نمی ماند مگر به سبب خودداری ثروتمندی از پرداختن حق او و خداوند درباره این از توانگران بازخواست خواهد کرد (۵۵۳/۲).
اَقَلُّ ما یَجِبُ لِلْمُنْعِم اَنْ لا یُعْصی بِنِعْمَتِهِ؛ کمترین حق نعمت دهنده آن است که نعمت او را مایه نافرمانی نسازند (۴۵۳/۲).
اِسْتَغیذُوا باللّه مِنْ سَکْرَة الغِنی فاِنّ لَهُ سَکْرَةً بَعیدَة الاِفاقَةِ؛ از مستی ثروت به خدا پناه ببرید که مستی آن دیر به هشیاری می انجامد (۲۶۲/۲).
زکاةُ الیَسارِ بِرُّ الجیرانِ و صِلَةُ الارحامِ؛ زکات توانگری نیکی با همسایگان و پیوند با خویشاوندان است (۱۰۶/۴).
هشدار و سفارش امام علی (ع) به ثروتمندان
اِظهارُ الغِنی مِنْ الشُکْرِ؛ از نشانه های شکر اظهار توانگری است (۲۹۷/۱).
الغِنی و الفَقْرُ یکشِفانِ جَواهِرَ الرِّجالِ وَ اَوْصافَهَما؛ فقر و توانگری گوهر مردان و ویژگی های آنان را آشکار می سازد (۳۰۲/۱).
الغِنی باللّهِ اَعْظَمُ الغِنی؛ بی نیازی با خداوند [و بسنده دانستن او] بزرگ ترین توانگری است (۵۶/۲).
الغِنی بِغَیْرِ اللّهِ اَعْظَمُ الفَقْرِ وَ الشِّقاءِ؛ با غیرخداوند بی نیاز شدن بزرگ ترین فقر و بدبختی است (۵۶/۲).
خَیْرُ الغِنا غِناءُ النَّفْسِ؛ بهترین توانگری، توانگری روحی است (۴۲۰/۳).
رُبَّ غَنیٍّ اَفْقَرُ مِنْ فَقِیرٍ؛ چه بسا توانگری که فقیرتر از مستمند است (۶۹/۴).
غِنَی المؤمِنِ بِاللّهِ سُبْحانَهُ؛ توانگری مؤمن از خداست (۳۷۹/۴).
لا وِزْرَ اَعْظَمُ مِنْ وِزْرِ غَنیٍّ مَنَعَ الُمحْتاجَ؛ گناهی بزرگ تر از گناه توانگری که از بخشیدن مال به نیازمندان خودداری می کند وجود ندارد (۳۹۵/۶).
الغِنی یُسَوِّدُ غیر السَّیِّدِ؛ توانگری غیر بزرگ را بزرگ و مهتر می کند (۱۲۶/۱).
نِعْمَ الْبَرَکَة سِعَةُ الرِزْقِ؛ گشادگی روزی خوب برکتی است (۱۵۶/۶).
آفة الغِنی البَخُلُ؛ آفت توانگری بخل است (۱۲/۳).
زِیادَةُ الدُّنیا تُفْسِدُ الآخِرَةَ؛ [غالبا] زیادی دنیا (مال و ثروت) موجب تباه شدن آخرت است (۱۱۳/۴).
غُرُور الْغِنی یُوْجِبُ الأَشَرَ؛ مغرور شدن به ثروت موجب تکبر می شود (۳۸۰/۴).
وَلْیُرَ عَلَیْکَ اَثرُ ما انعم اللّه سُبحانَهُ بِهِ عَلَیکَ؛ باید آثار انعام خداوند در تو دیده شود (۲۱۳/۲).
اَفْضَلُ الغِنی ما صِینَ به العِرضُ؛ برترین توانگری آن است که بدان آن آبرو حفظ شود (۴۰۶/۲).
اِذا رَاَیتَ رَبَّک یُتابِعُ عَلیکَ النِعَمَ فَاحذَرْهُ؛ وقتی دیدی پروردگار پی در پی به تو نعمت عنایت می کند از [نافرمانیِ [او حذر کن (۱۴۲/۳).
حقُّ اللّهُ سبحانَهُ عَلَیْکُمْ فی الیُسرِ البرُّ و الشُکْر و فی العُسِرْ الرِّضا و الصَّبْرُ؛ حق خداوند متعال بر شما در حال توانگری احسان و شکرگزاری و در حال تنگدستی راضی بودن و صبر کردن است (۴۰۸/۳).
مَنْ تَفاقَرَ اِفْتَقَرَ؛ هرکس خود را به فقیری بزند مستمند می شود (۱۳۸/۵).
مَنْ کَرُمَ عَلَیهِ عِرْضُهُ هانَ عَلَیهِ المالُ؛ هر که آبرویش برای او ارزشمند باشد، مال و دارایی در چشم او بی ارزش می شود (۳۳۶/۵).
ما اَحْسَنَ تواضُعَ الأغْنیاءِ لِلْفُقراءِ طَلَبا لِما عِنْد اللّهِ سبحانَهُ…؛ چه نیکوست فروتنی ثروتمندان در برابر مستمندان به انگیزه دریافت پاداش الهی (۱۰۰/۶).
قوام الدنیا بأربَعٍ[…] و غنیٍّ یجودُ بمالِهِ علی الفقراء و فقیرٌ لا یبیع آخِرَتَهُ بدنیاهُ؛ نظام عالم بر چهار چیز است […] و توانگری که مالش را به مستمندان می بخشد و فقیری که آخرتش را به دنیا نمی فروشد (۵۱۸/۴).
مَنْ کَثُرَتْ نِعَمُ اللّهِ عَلَیهِ کَثُرَتْ حوائجُ النّاسِ اِلَیْهِ؛ هر که نعمت های خداوند بر او بسیار شود، نیاز مردم نیز به او بیشتر می شود (۳۲۹/۵).
مَنْ حَرِمَ السّائِلَ مَعَ القُدْرةِ عُوقِبَ بالحرمان؛ هرکس درخواست نیازمندی را، با اینکه می تواند برآورده کند، بی پاسخ بگذارد، با محروم شدن از فضل خداوند مجازات می شود (۳۷۳/۵).
وَقُودُ النّارِ یومَ القیامَةِ کُلُّ غَنیٍ بَخِلَ بِمالِهِ عَلی الفُقَراء؛ هیزم آتش در روز قیامت هر ثروتمندی است که در بخشش از دارایی خود به مستمندان بخل ورزد (۲۴۰/۶).
لا وِزْرَ اَعْظَمُ مِنْ وِزرِ غَنیٍ مَنَعَ الُمحْتاجَ؛ هیچ گناهی بزرگتر از گناه ثروتمندی که ثروت خود را از نیازمندان منع کند نیست (۳۹۵/۶)
منابع:
- عیون اخبارالرضا (ع)
- مناقب آل ابیطالب
- کافی
- زندگی به سبک خورشید
- مجله گلبرگ مرداد ۱۳۸۰، شماره ۱۸ مقاله ثروت و ثروتمندی از دیدگاه علی(ع)
پی نوشت ها:
- [۱] – شمس الدین، محمد مهدی، دراسات فی نهج البلاغه، ص ۴۰، بیروت، دار الزهراء، چاپ دوم، ۱۳۹۲ه. ق؛
- جورداق، جورج؛ روائع نهج البلاغه، بی جا، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۷۵، ص ۲۳۳ «ما رآیت نعمة موفورة الاّ و بجانبه حق مضیع».
- [۲] – سید رضی، نهج البلاغه ، کلمات قصار ، ح ۳۲ «ان الله سبحانه فرض فی اموال الاغنیاء أقوات الفقراء فما جاع فقیر الاّ بما متع به غنی و الله تعالی جده سائلهم عن ذلک».
- [۳] – نهج البلاغه، کلمات قصار، ح ۳۰۸ «انا یعسوب المؤمنین و المال یعسوب الفجار».
- [۴] – مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۶۹، ص ۶۷ «المال مادة الشهوات».
- [۵] – همان، ج ۲، ص ۱۰۷ «من احب الدینار و الدرهم فهو عبد الدنیا».
- [۶] – کافی، ج ۲، ص ۲۷۰ «ملعون ملعون من عبد الدینار و الدرهم».
- [۷] کهف، ۴۶،المال و البنون زینة الحیاة الدنیا.
- [۸] بقره،۱۸۰.
- [۹] العادیات، ۸.
- [۱۰] – بحار الانوار، ج ۶۹، ص ۵۹ «نعم المال الصالح للرجل الصالح».
- [۱۱] – کافی، ج ۵، ص ۷۲ «نعم العون الدنیا علی طلب الاخرة».
- [۱۲] – نهج البلاغه ، صبحی صالح، خ ۱۳۱
- [۱۳] ر. ک: مکتب و نظام اقتصادی اسلام, هادوی تهرانی، ص ۱۰۸
- [۱۴] منافقین، ۹،یا ایها الذین امنوا لاتلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله.
- [۱۵] – مطهری، مرتضی، نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص ۱۷، تهران، صدرا، بهار ۶۸، چاپ اول.
- [۱۶] – بحار الانوار، ج ۱۰، ص ۱۰۰ «المقتول دون ماله شهید»
- [۱۷] – جامع الاخبار، ص ۱۳۹ «طلب الحلال فریضة علی کل مسلم و مسلمة».
- [۱۸] – کافی، ج ۵، ص ۷۸
- [۱۹] – نهج البلاغه، کلمات قصار، خ ۱۵۴ «الفقر الموت الاکبر».
- [۲۰] نساء، ۱۴۱،و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا.
- [۲۱] – مطهری، مرتضی، نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص ۲۶، تهران، صدرا، بهار ۶۸، چاپ اول.
- [۲۲] – قمی ، شیخ عباس، سفینة البحار، ج ۸، ص ۱۳۷
- [۲۳] – همان، ص ۱۳۸
- [۲۴] – ر.ک: هادوی تهرانی, مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص ۵۶، قم، خانه ی خرد، چاپ دوم.
- [۲۵] – کافی، ج ۱، ص ۵۴۱ «لو عدل فی الناس لاستغنوا».
- [۲۶] حشر، ۷. کی لایکون دولة بین الاغنیاء منکم.
- [۲۷] – ر. ک: هادوی تهرانی، همان، ص ۷۴
- [۲۸] تکاثر، ۱و۲. الهاکم التکاثر حتی زرتم المقابر.
- [۲۹] توبه، ۳۴،و الذین یکنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم.
- [۳۰] – وسائل الشیعة، ج ۹ ص ۳۰ «کل مال یؤدی زکاته فلیس بکنز».
- [۳۱] – بحار الانوار، ج ۲، ص ۱۰۷ «الدینار داء الدین و العالم طبیب الدین فاذا رأیتم الطبیب یجر الداء الی نفسه فاتهموه و اعلموا انه غیر ناصح لغیره».
منبع: مجله خبری روزلاگ
استفاده از مطالب مجله خبری روزلاگ با ذکر منبع (www.roozlog.com) بلامانع است.
۱ دیدگاه
سوره ۲_بقرهجز۳/۲/۱مدنی.؛سال۲۲بعثت:۲۸۶ایه؛۶۲۲۱کلمه ؛۲۵۵۰۰حرف
عامبثبات دین وایمان مومنین ((حقوق بشر و جامعه))روح تسلیم در برابر آفریننده جهان به انسان آموخته